مركز تنظيم و نشر آثار
آيت الله العظمي سيد محمود
مجتهد سيستاني
معرفی نامه آيت الله آقاي حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني (متوفي 1371 هـ.ق)
معرفی نامه آيت الله آقاي حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني (متوفي 1371 هـ.ق)

بسم الله الرحمن الرحيم

فرزند مرحوم آيت الله العظمي سيد علي مجتهد سيستاني وپدر بزرگوار حضرت آيت الله حاج سيد محمود مجتهد سيستاني عالمي جليل القدر و با تقوا ، بوده اند. ايشان سالها امام جماعت مسجد گوهر شاد بوده و از علماي رباني و اهل معنا بشمار مي رفتند. مرحوم آيت الله سيد محمد باقر مجتهد سيستاني محضر درس خارج بزرگاني چون آيت الله حاج آقا حسين قمي را درك كرده بودند . زندگاني اين عالم وارسته و مجاهد با فراز و نشيب هاي منحصر بفردي و توأم با مظلوميت خاصي سپري شد. ايشان با توجه به مراتب علمي بالا ، مظلومانه و مهجورانه زندگاني كردند .

حجت الاسلام و المسلمين آقاي سيد جواد مجتهد سيستاني از قول پدر بزرگوارشان مي فرمايند:
مرحوم والد از قول پدرشان نقل مي فرمودند كه هر وقت آيت الله العظمي آقا سيد علي مجتهد سيستاني مرا صدا مي زدند مي فرمودند: « محمد باقر ». روزي مرا با اين عبارات صدا زدند آقا محمد باقر ، محمد باقر آقا ، بابا جان ، جانم و من با خوشحالي زياد بطوريكه در پوست خود نمي گنجيدم سراسيمه دويدم و عرض كردم بله آقا . مرحوم آقاي سيستاني فرمودند بابا بي عرضه شو ، بي عرضه ، ايشان مي فرمودند گويا سطل آب سردي برسرم ريختند!، «گفتم مثل همين خاكستر نشين هاي دوربست » فرمودند : بله مثل همان ها بي عرضه باش . سالها از اين موضوع گذشت تا اينكه رضا خان ملعون در قضيه ي كشف حجاب اجباراً علما راهمراه با همسرانشان به مجالسي دعوت مي نمود و اينگونه آبروي تشيّع و علما مي ريخت و همچنين سبك و سياق و فرهنگي دور از مباني اسلام را در جامعه بنيانگذاري كرده كه در چشم مردم در اثر مرور زمان عادي جلوه كند . وقتي اسمها را براي دعوت به اينگونه محافل جدا مي كردند ، عمال رضا خان ملعون وقتي به اسم آيت الله سيد محمد باقر مي رسند مي گويند او را رها كنيد كه اوبي عرضه است . جد ما آقاي سيستاني اينهمه رنج و اندوه را از فرزند بزرگوارشان خواستند فقط براي اينكه آقازاده شريفشان حتي ناخواسته و از روي اجبار باعث وهن تشيع نشوند و در اين انحراف هيچ دخالتي نداشته باشند و الحق ايشان از عهده اين امر مهم به نحو عالي برآمدند. آقا سيد محمد باقر مظلومانه زيست و هميشه در عين دانايي و علم بگونه اي رفتار مي كرد كه بدستور پدرشان عمل كرده باشند ، تا جايي كه اين مظلوميت هنوز هم ادامه دارد . بارها اتفاق افتاده بود كه مطالب علمي كه قبلا آيت الله سيد محمد باقرمجتهد سيستاني به خواص و نزديكان خود فرموده بودند در مجلسي مورد بحث قرار مي گرفت ، ايشان سكوت اختيار نموده و هنگامي كه همان خواص و نزديكان عرض مي كردند ، آقا جواب اين سؤال ها را كه قبلاً به ما فرموده بوديد و هم اكنون چرا سكوت اختيار كرديد؟، مي فرمودند كسي كه مامور به سكوت است اينجا هم بايد سكوت كند. از مظلوميت آقا سيد محمد باقر همين بس كه به خاطر امر پدر با اينكه در كمال استعداد ، دانايي و فهم بوده اند اما هميشه در افكار خود فرو رفته و در بحث ها و جدل هاي علمي شركت نمي كردند و اين باعث شده بود كه يك عده كم سواد پر رو در صدد استهزاء و مسخره ايشان برآيند و باز ايشان با دلي پرخون تحمل مي كردند . آقا سيد جواد به نقل از پدر بزرگوارشان مي فرمايند : روزي در يك جلسه بسيار مهم كه پدرما نيز تشريف داشته اند فردي براي مسخره كردن و ايذاء ايشان مي پرسد آقا در ركوع چقدر بايد خم شد ، آقا كه گويا ديگر اينجا خود را مامور به صبر نمي دانستند ، جوابي به او داده كه هيمنه اي كه آن شخص براي خود درست كرده بود همه برباد مي رود. اين عالم مظلوم و وارسته با مجاهدت ها و سختي ها و تحمل رنجهاي بسيار زياد به تحصيل فرزندان خود بسيار حساس بوده اند و با جديت در مورد تحصيل آقازاده هايشان پيگيري داشته اند و در عين حال همزمان با آن ، به امور معنوي آنها اهتمام مي ورزيدند تا جائي كه مرحوم آيت الله حاج سيد محمود مجتهد سيستاني مي فرمودند مرحوم پدرمان ما را از سنين خيلي كم مقيد به خواندن نماز شب كرده بودند و اگر در اثر كثرت دروس و مباحث درسي موفق به خواندن نماز شب نمي شديم،بسيار ناراحت و عصباني مي شدند،تااينكه ايشان در بالا سر حضرت رضا سلام الله عليه در مكاشفه اي پدر بزرگوارشان آقاي سيد علي مجتهد سيستاني را مشاهده مي فرمايند كه سفارش آقا سيد محمود را به ايشان نموده و مي فرمايند:«بر سيد محمود سخت مگير كه او پاسخگوي شبهات آخرالزمان است» . از ديگر موارد نقل شده توسط مرحوم آيت الله سيد محمود مجتهد سيستاني،داستان عجيب ملائك نقاله در حرم رضوي مي باشد. ايشان نقل مي فرمودند پدرمان كنار پنجره فولاد بوده اندكه ناگهان در حالت مكاشفه مي بينند كه تعدادي ملك وارد حرم شده و در جلوي ملائكه آقا اميرالمؤمنين سلام الله عليه در حركتند و بر سر قبري كه تازه ميتي را در آن قبر گذاشته اند ايستادند، ملائكه به دستور حضرت امير(س) مشغول كندن قبر جهت انتقال ميت از حرم حضرت رضا سلام الله عليه مي شوند . آقا سيد محمد باقر مجتهد سيستاني مي فرمودند : ناگهان ديدم از طرف پنجره فولاد حضرت رضا سلام الله عليه تشريف آورده و در حالي كه دستهاي مباركش را بر روي هم مي سايند خدمت حضرت امير(س) رسيده و پس از سلام عرض مي نمايند ، آقا اين فرد را به من ببخشيد ، آقا اميرالمؤمنين سلام الله عليه جواب مي فرمايند جاي اين فاسق در حرم شما نيست و بوسيله ملائك نقاله بايد از اين محل برده شود.براي بار دوم حضرت رضا سلام الله عليه خواهش خود را تكرار كرده و جواب حضرت امير(س) همان پاسخ نخست مي باشد . براي بار سوم حضرت رضا سلام الله عليه عرض مي كنند يا اميرالمؤمنين (س)اين شخص به من پناهنده شده است و تا اين جمله را عرض مي كنند آقا اميرالمؤمنين(س) شفاعت حضرت رضا را قبول مي فرمايند .آقاسيدمحمدباقرصبح هنگام برسرهمان قبر حاضر شده وبامشاهده آثاركلنگ ملائك نقاله برسنگ قبر،عده اي از نزديكان متوفي راديده واز احوال ميت درون قبر جويا مي شوند.آنها پاسخ مي دهند كه اين آدم خوبي نبود ، دچار معاصي و گناهاني بود ولي در اواخر عمرش كه مريض شده و در بستر افتاده بود هر وقت به عيادتش مي رفتيم وجوياي احوالش مي شديم مي گفت :من به علي ابن موسي سلام الله عليه پناهنده شده ام . در داستاني ديگر از مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد محمود مجتهد سيستاني نقل شده است كه روزي پدرم در حرم حضرت رضا سلام الله عليه مي بينند زنهاي بي حجاب با ظاهري زننده كه موجب وهن براي آن آستان مقدس مي شده همراه با مردانشان مشغول طواف ضريح پاك آن امام همام مي شوند .ايشان ناراحت شده كه نمي توانند از ورود اينگونه افراد بي حجاب ممانعت كنند ناگهان حالتي به ايشان دست داده و مي بينند كه چهارپاياني بر دور ضريح آقا در حال طواف مي باشند و پس از طواف افسار و پالان هاي آنها نو و مرتب شده است و با ديدن اين مكاشفه متوجه مي شوند زيارت حضرت رضا سلام الله عليه براي اينچنين اشخاصي هم بدون فايده نمي باشد . آقاسيدجوادبه نقل ازپدربزرگوارشان مي فرمايند:پدرماآقا سيد محمد باقر هر وقت نياز بود كه حوض وسط حياط كرگرفته شود (آب حوض ازحالت مطلق درآمده ياكمترازيك كربوده ونجس شده باشد) حتي در وسط تابستان، با دستور العمل خاصي از لعن و صلوات اين كار راانجام مي داده اند، به نحوي كه باانجام اين دستور العمل ،باران آمده و حوض حياط كُرگرفته مي شد.در رابطه با ذكر لعني كه مرحوم آيت الله حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني مي گرفتند و امور عجيبي اتفاق مي افتاده آقا سيد جواد مطالبي از پدرشان نقل مي فرمايند : از آن جمله در زمان رضا شاه ملعون تخليه چاه فاضلاب منازل به صورتي كه از قبل معمول بوده ممنوع مي گردد و در همين مقطع زماني چاه فاضلاب منزل ايشان پر مي شود و ايشان با ذكر لعن مشكل را برطرف مي نمايد. در داستاني ديگر كه در سفر عتبات عاليات اتفاق مي افتد مرض وبا شيوع پيداكرده،مرز قرنطينه ميشودواز ورود زوار ممانعت به عمل مي آيد.آقا سيد محمد باقر شروع به ذكر لعن نموده و پس از مدتي كوتاه يكي از ماموران مرزباني فرياد مي زند بلم آقا سيد محمد باقر و همراهانشان اجازه عبوردارند. مراتب زهد و تقواي اين عالم وارسته تا جائي بوده است كه در زمان جنگ جهاني دوم كه كمبود شديد آذوقه و ارزاق در كشور بيداد مي كرده،ايشان كيسه برنج بزرگي جهت مصرف منزل و كمك به مستمندان تهيه مي نمايند.در هنگام حمل ،كيسه مذكور به چراغ نفتي داخل منزل گير كرده و نفتهاي چراغ بر روي آن ريخته و برنجها نفتي مي شود.آقا سيد محمد باقر حاضر نمي شوند از آن برنج به مستمندان داده شود. به نقل از آقا سيد جواد : مادر بزرگمان برنجها را در زير آفتاب پهن نموده تا بوي نفت از آن بپرد و موقع استفاده با گلپر دَم مي كردند.مرحوم آقا مي فرمودند تا برنجها تمام شد بسيار اذيت شديم . مرحوم حضرت آيت الله حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني علاقه بسيار زيادي به عزاداري حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه داشته اند و روضه هاي مرحوم والدشان را اقامه مي فرمودند و در عين خطرات و ممنوعيت اقامه ي عزاي سيد الشهدا در زمان رضا شاه ملعون به اين امر مهم مي پرداختند. خطرات اقامه ي عزا در آن زمان به نحوي بوده كه كشته شدن ،حبس و تبعيد را درپي داشته است .يكي از دوستان كه مي بيندايشان بسيار غمناك و محزون از اين اوضاع هستند به حالت شوخي عرض مي كند: آقا غصه نخوريد ما همه با شما هستيم البته تا پاي چوبه ي دار!. ارادت اين عالم بزرگوار به جد مظلومشان بسيارزيادبوده است .مرحوم آقا مي فرمودند : از حال و هواي داخل منزل مرحوم پدرم ،آغاز ماه محرم معلوم وبوي حزن عزاي سيد الشهدا سلام الله عليه استشمام مي شد.در شب شام غريبان حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه غير ازيك شمع، هيچ چراغي روشن نمي شده است. اين عالم مجاهد و وارسته با تمامي اين خطرات تا آخر عمر شريفشان از اقامه ي عزاي حسيني دست نكشيدند . در باب مستجاب الدعوه بودن حضرت آيت الله حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني،مرحوم آقا مي فرمودند: خدا شاهد است خود من ديدم كه پدرم كسي را نفرين كردند كه الهي از جايت بلند نشوي مگر اينكه مثل مار پوست بياندازي! .والله العلي العظيم آن شخص از جايش حركت نكرد تا تمام بدنش آبله زد و واقعاً مثل مار پوست انداخت . مرحوم آقا مي فرمودند : يكي از برجسته ترين صفات مرحوم پدرم راستگويي و صداقت ايشان بوده ، بطوريكه هيچگاه ما از ايشان تا آخر عمرشريفشان مطلبي خلاف واقع نشنيديم .

روياي صادقه و پر بركت
مرحوم آقا در منزلي ( واقع در بالا خيابان كوچه ملك)كه از جدشان به پدر بزرگوارشان و سپس به ايشان رسيده بود زندگي مي كردند. اين منزل قديمي و فرسوده نياز به تجديد بنا داشت. مرحوم آقا بدليل فرسودگي شديد و احتمال ريزش سقف به فكر فروختن اين بيت مي شوند،كه در عالم رويا پدر بزرگوارشان آقا سيد محمد باقر به ايشان مي فرمايند : « بابا عليرغم اينكه سه تا از پايه هاي اين بنا خراب شده ولي اين خانه را نفروش كه از اين خانه دو تا باغ برايت درست مي شود » مرحوم آقا مي فرمودند با تجديد بناي اين منزل و برپايي مجالس اهل بيت در اين مكان ، اينجا يكي از آن دو باغي است كه مرحوم پدرم مي فرمودند و آقا سيد جواد مي فرمايند : مدتها راجع به اين خواب فكر مي كردم كه باغ دوم كجاست؟ با تخريب منزل مرحوم آقا و ساخته شدن بيتي براي ايشان و احياي مجالس بيت معظم له ،شايد باغ دوم اين باشد .چه زيباست بعد از اين فكر به اين حديث نبوي برخورد نمودم كه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايند : «ارتعوا في رياض الجنه قالوا : يا رسول الله و ما رياض الجنه ؟ قال : مجالس الذكر اغدوا و روحوا و اذكروا» «در باغهاي بهشت بگرديد . عرضه داشتند اي رسول خدا باغهاي بهشت چيست ؟ فرمودند : مجالس ذكر ما اهل بيت ».(مكيال المكارم جلد 2 صفحه 238 و عدة الداعي و نجاح الساعي صفحه 253) و در خاتمه،معرفي نامه ايشان را متبرك مي كنيم به تشرفشان به محضر حضرت بقيه الله الاعظم روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه : مرحوم آقا مي فرمودند پدرمان جهت تشرف به محضر آقا امام زمان تصميم مي گيرند چهل جمعه و هر جمعه در يك مسجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخوانند. در يكي از جمعه هاي آخر، نوري را از خانه اي مشاهده مي كنند ، به سوي خانه مي روند و مي بينند حضرت ولي عصر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در يكي از اتاقهاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه اي قرار دارد كه با پارچه اي سفيد پوشيده شده است . حضرت به من فرمودند چرا اين قدر به خود زحمت مي دهيد، مثل اين باشيد ( اشاره به آن جنازه كردند ) تا من به دنبال شما بيايم .حضرت فرمودند « اين بانويي است كه در هفت سال بي حجابي از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد » آقا اميرالمومينن سلام الله عليه مي فرمايند : اذا مات العالم ثلم في الاسلام ثلمه لا يسدها شي ء الي يوم القيامه .(محاسن ج 1 ص 233) هر گاه عالمي بميرد رخنه اي جبران ناپذير در اسلام ايجاد مي شود. آقا سيد جواد در رابطه با رحلت مرحوم آيت الله حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني به نقل از پدر بزرگوارشان مي فرمايند : از اخبارمشهورنقل شده درخانه ما اين بوده است كه : «واي از سال 1331 (هـ .ش)». مرحوم آقا مي فرمودند كه در عيد فطر سال 1371 هـ.ق مصادف با 1331 هـ.ش رحلت پدر بزرگوارمان اتفاق افتاد . و اينگونه پس از سالها تلاش و مجاهدت در سال 1331 هـ.ش روح مطهر اين عالم فرزانه به ارواح پاك اجداد طاهرينشان ملحق گرديد و مجاهدت ها و زحمات خالصانه ايشان در راه احياء دين و اعتلاي مذهب تشيع در فرزند بزرگوارشان آيت الله حاج سيد محمود مجتهد سيستاني متجلي گرديد. درآينده مطالب ديگري درباره مرحوم آيت الله حاج سيد محمد باقر مجتهد سيستاني ذكرخواهدشد.
 

 




  1395/10/11     1682     19